در آن هنگام که دستان نسیمی سرد ز روی سنگفرش هر خیابان میبرد پوسیده برگی زرد، در این اندیشه می مانم اگر روزی بیفتم از دو چشمانت کدامین باد خواهد برد تن زرد و فرو پاشیده ی من را؟
در آن هنگام که دستان نسیمی سرد ز روی سنگفرش هر خیابان میبرد پوسیده برگی زرد، در این اندیشه می مانم اگر روزی بیفتم از دو چشمانت کدامین باد خواهد برد تن زرد و فرو پاشیده ی من را؟